پيام
+
دختر جواني چند روز قبل از عروسي آبله سختي گرفت و بستري شد. نامزد وي به عيادتش رفت و در ميان صحبتهايش از درد چشم خود ناليد.. بيماري زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصازنان به عيادت نامزدش ميرفت و از درد چشم ميناليد. موعد عروسي فرا رسيد. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود. مردم ميگفتند چه خوب عروس نازيبا همان بهتر که شوهرش نابينا باشد.
اويس.
89/3/4
عكس و بس
20 سال بعد از ازدواج زن از دنيا رفت، مرد عصايش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. همه تعجب کردند. مرد گفت: " "من کاري جز شرط عشق را به جا نياوردم"
ريحانه-18
عجب مرد كه نه نامردي بوده .......
*سحربانو*
واي عجب مردي بوده چه عشقي. البته افسانه بود فكر كنم...
محمد شكوهي
ميان عاشق و معشوق فرق بسيار است/چو معشوق ناز نمايد او نياز كند/ واقعا زيبا بود بايد چنين عشقي رو خدائي دونست و آسموني ونه زميني